صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۱  ، 
کد خبر : ۳۳۲۹۷۴

بررسی نقش جریان تحریف در شکل گیری عاشورا  عاشورای سال ۶۱ هجری

بررسی نقش جریان تحریف در شکل گیری عاشورا  عاشورای سال ۶۱ هجری قمری سند خیانت خواصی است که امام را دعوت کردند ولی او را یاری نکردند سند خیانت مردمی است که ندای هل من ناصر ینصرنی امام را شنیدند و جواب ندادند
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/ ابوالحسن سلطانی زاده

بررسی نقش جریان تحریف در شکل گیری عاشورا  عاشورای سال ۶۱ هجری قمری سند خیانت خواصی است که امام را دعوت کردند ولی او را یاری نکردند سند خیانت مردمی است که ندای هل من ناصر ینصرنی امام را شنیدند و جواب ندادند در واقع جریان انحراف پس از رحلت پیامبر اعظم در ماجرای سقیفه، امام را از جامعه گرفت و در عاشورا امت را از امام گرفت و این چنین بود که امام حسین علیه السلام تنها ماند زیرا غدیریان کوفی شدند.
 در طول تاریخ اسلام هرگاه دو عامل در کنار هم قرار گرفت باید منتظر فاجعه برای جامعه اسلامی بود یکی انحراف خواص و دیگری غفلت عوام زیرا اسلام بر دو پایه استوار است قرآن و عترت که در ماجرای سقیفه جریان تحریف موفق شد عترت را مخدوش و امامت را به خلافت تبدیل کند آری سقیفه فقط یک جابجایی نبود بلکه به هدر رفتن زحمات ۲۳ ساله پیامبر بود و در کربلا بنایشان حذف قرآن بود و به همین دلیل جنگ امام حسین علیه السلام با آنها از جنس جنگ جمل و صفین و نهروان نبود بلکه از جنس بدر و احد و خیبر بود . در سقیفه گفتند اسلام باشد اما ما خلافت می‌کنیم و در کربلا گفتند اصلاً وحی و قرآن و نبوت دروغ است از همین رو امام شب عاشورا مهلت می‌گیرد تا قرآن بخواند و یا از روی نیزه سر بریده قرآن می خواند چون جنگ جنگ قرآن و کفر بود می‌خواستند بعد از امام حسین علیه السلام اساساً اسلام را دفن کنند و جامعه را مجدداً به کفر و بت پرستی و شرک و جاهلیت برگردانند. جریان تحریف بعد از رحلت پیامبر بسیار دقیق عمل کرد ابتدا جماعتی با وارونه نمایی و قلب حقیقت، جایگاه خاندان عصمت و طهارت را نزد مردم تنزل دادند و سپس جماعتی دیگر امام را کشتند وقتی پایگاه اجتماعی امام به ناحق گرفته شد بالتبع اقتدارش نیز مخدوش می‌شود . در تبارشناسی و ریشه یابی عاشورا به سقیفه می‌رسیم در واقع تیری که بر گلوی حضرت علی اصغر نشست نه از کمان حرمله که از سقیفه شلیک شده بود تحریف در غدیر باعث می شود به مدت ۲۵۰ سال ۱۱ امام معصوم از حکومت کنار زده شوند، مسیر اسلام دگرگون ‌شود و فاجعه عاشورا و شهادت امام در صحرای کربلا رقم می‌خورد اما سئوال این است که چه اتفاقی افتاد که مردم غدیر خم را فراموش کردند؟
فراموشی غدیر توسط مردم به نقش خواص و تحریف آنها بر می گردد باید بدانیم که امام بی امت اقتدار ندارد، امت بی امام هم برای دشمن خطر ندارد ولی تجلی پیوند امام و امت شکست ندارد و در عاشورا امام و امت را از هم جدا کردند در غدیر کام غدیریان با آن نصب الهی شیرین شد زیرا تجلی پیوند امام و امت شکل گرفت ولی جریان تحریف با تفسیر انحرافی از من کنت مولا کرد جایگاه ولایت و سرپرستی را به محبت و دوستی صرف تنزل داد و این چنین جامعه اسلامی ۵۰ سال بعد از غدیر از درون پوک و پوسیده شد و بسان گردویی شد که پوستی داشت ولی باطن آن از محتوا خالی شده بود.
 عاشورا برای همیشه تاریخ به ما درس می دهد و می‌گوید برای یاری امام نباید منتظر قیام توابین و مختار ماند که آن هنگام دیر است ، باید مرد صبح عاشورا بود، اگر آنگاه که امام مرا می خواند و من به هر کار دیگری به جز لبیک گویی به امام مشغول شدم و از امام جاماندم دیگر فرقی نمی کند که آن کار چه کاری بوده باشد چه به محراب نماز ایستاده باشم و چه نعوذبالله به سفره شراب نشسته باشم مهم آن است که من در لحظه یاری امام در میدان نیستم، امام بدنش پامال سم اسبان می شود، سر مطهرش روی نیزه می رود خیامش به آتش کشیده می شود و خاندانش به اسارت می‌رود و در تمام این احوال من در حال خواندن قرآن و نماز هستم این نماز و قرآن چه فایده ای دارد ؟ قرآن ناطق ذبح می شود و من به قرآن کاغذی و قرائت آن دل خوش کرده‌ام و این یعنی غفلت و انحراف . یادمان باشد از روزی که دست مبارک امیرمومنان در غدیر خم توسط پیامبر به آسمان بلند شد و من کنت مولا گفته شد تا روزی که سر مطهر امام بر روی نیزه به آسمان بلند شد فقط ۵۰ سال طول کشید و در طول این ۵۰ سال دشمن با جنگ نرم و جنگ شناختی و جنگ ادراکی موفق شد غدیریان را کوفی کند وقتی شاخص و قطب نما برای پیمودن مسیر درست که همان ولایت است گم شود سر از ناکجا آباد می آوریم امروز 1400 پس از عاشورای ۶۱ سال هجری قمری ملت ما به تاسی از مقاومت و ایستادگی عاشورای حسینی ۴۲ سال است که در برابر انواع و اقسام تهدیدات امویان زمان ،امام خود را تنها نگذاشتند و این رمز موفقیت نظام در عبور از گذرگاه های صعب العبور بوده است . امروز دشمن این راهبرد را نشانه گرفته است یعنی راهبرد ایجاد فاصله بین امام و مردم چون می داند یگانه عامل نجات بخش کشور در حوادث پرفراز و نشیب ۴۲ سال گذشته فقط و فقط هدایت های حکیمانه و داهیانه رهبری انقلاب بوده است و لذا تلاش می‌کنند این رکن رکین انقلاب را مقصر همه نابسامانی ها و مشکلات که ریشه در ناکارآمدی ها و سوء مدیریت های پیشین داشته به حساب رهبری بنویسند از همین‌رو جان ساورز از استراتژیست های معروف انگلیسی می گوید "چرا ما در تمام این سال‌ها در قبال ایران به در بسته خورده ایم و پاسخ می دهد که مشکل اصلی ما در ایران آن است که با ابر حریفی به نام آیت‌الله خامنه‌ای مواجه هستیم که این ابر حریف سه ویژگی دارد اول آن که نقشه راه را خوب می داند دوم آن که مردم به او اعتماد دارند و سوم آن که این اعتماد ریشه در اعتقاد و باورهای دینی دارد و تا زمانی که این چنین است ما همچنان به در بسته خواهیم خورد". به قول معروف الفضل ما شهد به الاعدا فضل آن است که دشمنت اعتراف کند دشمن به نقش راهبردی مقام ولایت در هدایت جامعه اشراف دارد و تلاش می کند با لطایف الحیل این نقش را مخدوش کند که البته موفق نخواهد شد به شرط آنکه خواص به درستی و به هنگام و به وقت به نقش خود عمل کنند و مردم نیز با پرهیز از غفلت و اتخاذ بصیرت همچون ۴۲ سال گذشته پیروی از امام را همچنان سرلوحه خویش قرار دهند تا تاریخ شاهد تکرار فاجعه عاشورای دیگری نباشد. انشاالله.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات